شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳
جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۹۴ 6933 0 3

مریم میرزاخانی از نگاه استاد امیدعلی شهنی کرم‌زاده.

آن‌که آرزوی نویسندگی داشت و استاد ریاضی شد

آهسته و پیوسته در راهی دشوار

امیدعلی شهنی کرم‌زاده

امیدعلی شهنی کرم‌زاده. چهره ماندگار ریاضی کشور

یکی از خبرهای خوش و مسرت‌بخش سال گذشته که بازتاب گسترده‌ای در جهان و ایران داشت، دریافت جایزه «فیلدز» توسط «مریم میرزاخانی» بود. این جایزه در واقع معتبرترین جایزه ریاضی در دنیاست که هر چهارسال یک‌بار به تعدادی از ریاضی‌دانان جوان زیر ٤٠سال که به نتایج اصیل و بسیار ارزنده‌ای در شاخه‌ای از ریاضی دست یافته باشند، اهدا می‌شود. جایزه «مریم میرزاخانی» دو ویژگی منحصربه‌فرد دارد: اول آنکه ایشان اولین ریاضی‌دان ایرانی و دیگری اینکه اولین ریاضی‌دان زن جهان است که موفق به دریافت این جایزه می‌شود. در ادامه به راهی که «مریم میرزاخانی» طی کرد تا به سرمنزل مقصود برسد، می‌پردازم.

بدون‌شک تلاش و زحمات و پشتکار جدی و علاقه عمیق «مریم» به ریاضی، زمینه‌ساز این امر مهم شده است؛ اما خود «مریم» در مصاحبه‌اش به نقش خانواده، مدرسه و دوستانش نیز در این راستا اشاره کرده است. (دوست صمیمی وی «رویا بهشتی» است که او نیز از ریاضی‌دانان موفق است و در هندسه جبری، کارهای ارزنده‌ای انجام داده و هم‌اکنون در دانشگاه واشنگتن در سنت‌لوییس آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است.) وی همچنین در این مصاحبه، صادقانه و به‌طور خاص به نقش دوره‌های المپیادهای ریاضی در ایران و دانشگاه شریف در این موفقیت اشاره کرده است. در جایی گفته است که در دوران تحصیل در مدرسه قصد داشت رمان‌نویس شود یا اگر وجود دوره‌های المپیاد ریاضی نبود، به رشته‌های مهندسی گرایش پیدا می‌کرد. از آنجا که نگارنده به اتفاق جمع دیگری از همکاران، در آن ایام در برگزاری دوره‌های المپیادهای دانش‌آموزی کشور فعالیت داشتم، از فرصت استفاده کرده و به تاثیر این دوره‌ها- که اهمیت بسیاری در این راستا داشت- اشاره‌ می‌کنم. اینجانب به اتفاق دکتر «اسدالله رضوی»، در مسابقات المپیاد ریاضی که در کشورهای هنگ‌کنگ و کانادا برگزار شد، نقش سرپرستی تیم را برعهده داشتیم. «میرزاخانی» در این دو دوره، موفق به کسب نشان طلا شد. او در کانادا موفق به کسب امتیاز کامل مسابقات نیز شد؛ اتفاقی که اگرچه نادر است، اما برای برخی دیگر از دانشجویان المپیادی کشورمان نیز رخ داده است. یکی از خوش‌شانسی‌های «مریم» که خود او نیز به آن اشاره کرده است، این بود که وقتی دوره دبیرستان را سپری می‌کرد، فعالیت‌های المپیاد به‌طور جدی شروع شده و پیگیری می‌شد و جنگ عراق با ایران نیز به پایان رسیده بود. (لازم به ذکر است که پیش از آغاز فعالیت‌های المپیاد جهانی در ایران، یک المپیاد ریاضی داخلی توسط آقایان دکتر «علی رجالی» و دکتر «یحیی تابش» در اصفهان برگزار شده بود که درحقیقت زمینه‌ساز این فعالیت جهانی در کشورمان شد) در آن ایام، مسوولان وقت آموزش‌وپرورش آقایان دکتر «محمدعلی نجفی» و دکتر «حدادعادل» از راه‌اندازی این دوره‌ها حمایت جدی به عمل آوردند و خود آقای دکتر «نجفی» به اتفاق آقای دکتر «علیرضا مدقالچی» سرپرستی اولین تیم المپیاد کشور در مسابقات جهانی را برعهده داشتند. در واقع، برای تدوین سیاست‌های کلی این دوره‌ها، کمیته ملی المپیاد به ریاست دکتر «حدادعادل» و عضویت آقایان دکتر «علی رجالی»، «علیرضا مدقالچی»، «رحیم زارع‌نهندی»، «اسدالله رضوی»، «عبادالله محمودیان»، «یحیی تابش» و اینجانب تشکیل شد.

یکی از تصمیم‌های مفید این کمیته آن بود که مسابقات المپیاد در هر سال، در یک شهرِ کشور و برای چندین روز برگزار شود و این امر، باعث تشویق، شور، شوق و نشاط و ایجاد انگیزه بسیار در بین جوانان این مرزوبوم شد. تمام دانش‌آموزان منتخب از سراسر کشور در شهری گرد هم می‌آمدند و در تمام ایام برگزاری مسابقات، با شور و هیجان در کنارِ هم اوقات خوشی را سپری می‌کردند. این امر حتی در روحیه مردم آن شهر نیز اثرات جالبی در پی داشت. حتی یک‌سال این مسابقات در شهر آبادان برگزار شد و این درحالی بود که ‌کشور درگیر جنگ بود و احتمالا «مریم میرزاخانی» در آن ایام در حال گذراندن دوره دبستان بود. این موضوع سبب فراگیرشدن مفهوم و معنای المپیاد در بین خانواده‌ها و باعث علاقه‌مندی جوانان به این مسابقات شد، به‌ویژه اینکه کمیته تصمیم گرفت تا شش نفر اول مسابقات به عنوان تیم‌ کشور از شرکت در کنکور سراسری معاف و این امکان را داشته باشند تا بتوانند در رشته مورد علاقه خود ادامه تحصیل دهند. (بعدها این امتیاز شامل حالِ ٩نفر اول مسابقات شد، اما اعضای تیم همان شش نفر اول بودند که راهی مسابقات جهانی می‌شدند) از جمله فعالیت‌های مهم برای تیم منتخب برای اعزام به مسابقات جهانی، برپایی دوره‌های خاصِ آموزش ریاضی بود. برای اینجانب ایفای نقش در این دوره‌ها، از بهترین دوران زندگی ریاضی من بوده است؛ چراکه مطالب و مسایل مطرح‌شده در این کلاس‌ها به لحاظ ماهیت به‌گونه‌ای بود که فقط در این کلاس‌ها قابل بحث و طرح بود؛ نه جایی در دبیرستان داشت و نه در دانشگاه. هم‌اکنون نیز وقتی از تحقیق در جبر و توپولوژی خسته می‌شوم، یادآوری این‌گونه مسایل، خستگی را از تنم می‌زداید. به جرات می‌توانم بگویم که تا پیش از پی‌ریزی دوره‌های المپیاد، از ردپای این‌گونه مسایل در مکتب و مدرسه ما نشانی نبود؛ مسایلی که حل آنها نیازمند تمرکز و تفکر عمیق است. خوب است اشاره کنم که یکی از دانش‌آموزان، به ‌نام «شهرام محسنی‌پور» در المپیاد سوئد با استفاده از قضیه «اردیش- موردل» و با یک جواب نیم‌خطی، مساله‌ای از مسابقات را که در زمینه هندسه بود، حل کرد (شاید کوتاه‌‌ترین حلِ یک مساله مسابقات جهانی تاکنون)، درحالی‌که طراح فرانسوی مساله، خود حلِ دوصفحه‌ای برای آن داشت. ایشان در آن دوره، برنده نشان برنز شد و در این دوره بود که برای اولین‌بار ایران، برنده دو نشان طلا به‌وسیله «بهرنگ نوحی» و «پیمان کسایی» شد. قصدم از آوردن نمونه بالا، بیان این نکته است که دانش‌آموزان المپیادی، به منابع و مسایلی بی‌نظیر دسترسی داشتند که حتی دانش‌آموزان خیلی از کشورهای دیگر از این شانس بی‌بهره بودند. به یاد دارم زمانی از «تونی گاردنر» سرپرست تیم کشور انگلستان پرسیدم چرا با اینکه کشور شما در زمینه نظریه اعداد در جهان بی‌نظیر است، اما دانش‌آموزان المپیادی شما در این زمینه امتیاز خاصی کسب نمی‌کنند؟ او جواب داد که متخصصان معروف نظریه اعداد کشور، حاضر به همکاری با دوره‌های المپیاد نیستند. البته در کشور ما تعداد دیگری از همکاران در این دوره‌های آموزشی فعالیت‌های مستمر داشتند. همچنین دو معلم ریاضی علاقه‌مند که در دفتر برنامه‌ریزی و تحقیقات وزارتخانه مشغول‌به‌کار بودند، یعنی آقایان «نیوشا» و «شهریاری» (البته نه «پرویز شهریاری» نامدار) در برگزاری و تصحیح اوراق مسابقات دوره‌های المپیاد همکاری‌های مستمر داشتند.

یکی از اهداف من از این نوشته که با اصل موضوع نیز ارتباط دارد، تاکید بر نقش دوره‌های المپیاد ریاضی در دریافت مدال «فیلدز» در سراسر جهان و ایران، در یکی، دو دهه اخیر است. برای نمونه علاوه بر سرگذشت «مریم میرزاخانی»- که تمام این نوشته در راستای آن است- به زندگی علمی دو نفر، از دیگر کشورهای آسیایی که از دوره‌های المپیاد برخاستند و موفق به دریافت این جایزه شدند، اشاره‌ای هرچند کوتاه می‌کنم. اولی، فردی است ویتنامی به نام «چاو» که تابعیت فرانسوی نیز داشته و هم‌اکنون در دانشگاه شیکاگو آمریکاست. او در سال ٢٠١٠ برنده مدال «فیلدز» شد و اولین آسیایی برنده فیلدز است. البته او هم مانند «میرزاخانی»، پیش از آن موفق به کسب جایزه انستیتو کلی شده بود. جالب است بدانید مردم ویتنام نیز مانند مردم ما از دریافت این جایزه به‌وسیله وی دچار غرور ملی بسیار شدند، به‌گونه‌ای که وقتی به ویتنام بازگشت، بیش از سه‌هزار نفر به استقبالش رفتند و هم‌اکنون نیز مسوولیت سرپرستی مرکز تحقیقات ریاضی ویتنام را برعهده دارد. دومی، شخصی است استرالیایی به اسم «تائو»- البته زاده‌شده از پدر و مادر چینی- که تاکنون جوان‌ترین شرکت‌کننده در مسابقات المپیاد بوده است. او در ١٢، ١٣ و ١٤سالگی در المپیادهای ١٩٨٦، ١٩٨٧ و ١٩٨٨ در مسابقات شرکت کرد و به‌ترتیب برنده نشان برنز، نقره و طلا شد. وی در سال ٢٠٠٦ برنده مدال «فیلدز» ریاضی و در ٢٠سالگی از دانشگاه پرینستون آمریکا موفق به دریافت مدرک دکترا شد و در ٢٤سالگی در دانشگاه برکلی به مقام استادتمامی رسید و در واقع جوان‌ترین استادتمامِ دانشگاه‌های آمریکا و شاید تمام دنیاست. او امسال نیز موفق به دریافت شاید معروف‌ترین جایزه ریاضی دنیا- به ارزش سه‌میلیون دلار- شده است. «تائو» بدون‌شک جزو پنج ریاضی‌دان برجسته جهان است که به «موتزارت ریاضی» نیز شهرت دارد. نظر وی درباره المپیادهای ریاضی چنین است که شرکت در این مسابقات می‌تواند یک حادثه مهم در تغییرِ مسیرِ زندگی یک جوانِ مستعد و علاقه‌مند به ریاضی باشد.

در کشور ما نیز دانش‌آموزان برجسته‌ای در این دوره‌ها تربیت شدند، اما متاسفانه تعداد زیادی از آنها هم‌اکنون در خارج از کشور و تعداد اندکی از آنان در کشور به سر می‌برند. از نظر اینجانب تمامی آنها، خمیرمایه آن را دارند که به ریاضی‌دانان طراز اول جهان تبدیل شوند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد «میرزاخانی» جوان‌ترین ایرانی بود که برای اولین‌بار موفق به کسب دو نشان طلا در المپیادهای جهانی شد. وی در زمانی که دانشجوی کارشناسی در دانشگاه شریف بود، موفق شد اثبات ساده‌ای از قضیه معروف «شُر» ارایه دهد و این اثبات را در مجله ماهنامه ریاضی آمریکا به چاپ برساند. ریاضی‌دانانی نظیر «جیکوبسن» و دیگران نیز اثبات‌هایی از این قضیه مهم ارایه داده بودند. این موضوع نشان می‌دهد که «میرزاخانی» احتمالا برای حل مساله‌ای که حالت خیلی خاصی از این قضیه است و در کتاب جبر خطی هافمن، کنزی با آن مواجه شده است، به فکر اثبات این قضیه افتاده است. قصدم بیان این است که «میرزاخانی» فقط به حل آن مساله خاص در آن کتاب بسنده نکرده است، بلکه عمیق به موضوع اندیشیده است، شیوه تفکری که به‌طور مدام در وجود وی موج می‌زند و در دریافت این جایزه، کمک‌های شایانی به وی کرده است. همچنین وی در مسابقات دانشجویی کشوری که برای نخستین‌بار و به صورت مستقل از کنفرانس سالانه ریاضی و همراه با اولین سمینار دانشجویی کشور در اهواز برگزار شد، به کسب رتبه اول نائل آمد. جا دارد یاد عزیزانی را که در حادثه دلخراش تصادف اتوبوس در مسیر بازگشت از اهواز به تهران، جان خود را از دست دادند، گرامی بداریم و خاطرنشان کنیم که بدون‌شک تمامی آن جان‌باختگانِ عزیز، از ریاضی‌دانان برجسته این سرزمین می‌شدند. (مریم در آن حادثه مصدوم شد)

همان‌طور که خود «مریم» در مصاحبه‌هایش اشاره کرده است، این شانس را داشت که پیش از ورودش به دوره‌های المپیاد، المپیاد در ایران کاملا جا افتاده و دارای منابع علمی مفید و ارزنده‌ای شده بود و تعدادی از دانش‌آموختگان دوره‌های قبل نیز در مدرسه فرزانگان یا در جاهای دیگر، به ارایه ریاضیات المپیادی به دانش‌آموزان همت گماشتند و «مریم» نیز از این بهره‌ها، بی‌نصیب نماند. وی پس از آن، با اندوخته‌های عمیقِ ریاضی، وارد دانشگاه شریف شد و در آنجا نیز با گذراندن دروس مناسب برای چنین دانشجویانی خاص، همه آنچه یک دانشجوی برجسته باید در دوره کارشناسی فرا بگیرد، فرا گرفت، حتی بسیار بیشتر از آن. بنابراین «میرزاخانی» و دیگر دانشجویان المپیادی که در دانشگاه شریف مشغول به تحصیل بودند، با اندوخته‌های ارزشمندی از علوم ریاضی راهی خارج شدند که بدون‌شک در بخشِ ریاضی هر دانشگاهی که باشند، نظیر آنها در آن دانشگاه‌ها اندک است.

«مریم» با پشتکار فراوان و پیوسته، انتخاب استاد راهنمای مناسب، موضوع مناسب برای پایان‌نامه و خلاقیت‌های شخصی، موفق به نوشتن رساله‌ای بی‌نظیر شد؛ البته قبل از دریافت این جایزه هم به افتخارات متعددی دست یافته بود (ازجمله اینکه در سال ٢٠٠٥ جزو ١٠ذهن جوان برتر آمریکا شناخته شد)، اما هیچ‌یک از این افتخارات، ایستگاه آخر او نبود و با علاقه، پویایی و همتی ستودنی به راه خود ادامه داد. به هر روی، مرادم آن است که تلاش و همت جامعه ریاضی کشور، در تربیت چنین افرادی نقشی بسزا داشته است، همچنان‌که خود «میرزاخانی» نیز به این نقش و تاثیر اشاره کرده است. در واقع این موفقیت‌ها، ریشه در دوره‌های خاص آموزشی برگزارشده در کشور دارد. ممکن است این سوال برای برخی پیش‌ آید که اگر «مریم میرزاخانی» در ایران می‌ماند، آیا باز هم موفق به دریافت این جایزه می‌شد؟ باید گفت گرچه وی در یکی از مصاحبه‌هایش صادقانه اقرار کرده است که وقتی به آمریکا رفته است، فقط به جبر و ریاضیات ترکیبیاتی مجهز بوده است و در اوایل از سخنرانی‌های استاد راهنمایش (مک مولن) مطلب خاصی دریافت نمی‌کرده است، ولی با توانایی‌هایی که از او در دو المپیاد هنگ‌گنگ و کانادا دیده بودم و همچنین با نمایش عالی‌ای که در مسابقات دانشجویی اهواز داشت، گمان می‌کنم که حتی اگر در ایران نیز می‌ماند و در یکی از دو زمینه فوق و تحت راهنمایی درست، به حل مسایلی می‌پرداخت که حل آنها در سطح دریافت جایزه« فیلدز» باشد، بدون‌شک لیاقت دریافت این جایزه را داشت. (البته اگر این فشارِ نادرست مقاله‌نویسی و اهمیت‌دادنِ بیش‌ازحد به کمیت مقاله‌ها وجود نمی‌داشت)

آی هوش: گنجینه دانستنی ها و معماهای هوش و ریاضی

نظراتی که درج می شود، صرفا نظرات شخصی افراد است و لزوماً منعکس کننده دیدگاه های آی هوش نمی باشد.
آی هوش: مرجع مفاهیم هوش و ریاضی و انواع تست هوش، معمای ریاضی و معمای شطرنج
 
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
 
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- آی هوش مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- آی هوش از انتشار نظراتی که در آنها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
 
 
 
 

نظر شما

پرطرفدارترین مطالب امروز

پالیندروم چیست؟
طنز ریاضی: اثبات 5=2+2
قواعد بخش پذیری بر اعداد  1 تا 20
طنز ریاضی: لطیفه های ریاضی!
طنز ریاضی: اثبات 2=1
زندگینامه بزرگان ریاضی: گوتفرید لایب نیتس
قضایای ناتمامیت گودل
زندگینامه بزرگان ریاضی: سرینیواسا رامانوجان
زندگینامه ریاضیدانان: رویا بهشتی زواره