پدید آورنده : دکتر حسین خنیفر
ورود به دنیای ذهن و خلاقیت، در حقیقت نگاهی به اوجگاه هنرنمایی خداوند، در موجودی به نام انسان است. خداوند حکیم در خلقت انسان، هنرهایی رقم زده است که گاه توسط پزشکان و گاه توسط کاوش گران روان و هنرمندان، کشف و عرضه و مورد اشاره و تحلیل قرار گرفته است.
دنیای ذهن از این مقوله هاست؛ قابل روءیت نیست؛ ولی قابل توصیف، تحلیل و شناسایی است و دنیای علم و کاروان اندیشه بشری، بعد از ایجاد رشته های متعدد و متنوع، به آن دست یازیده که یکی از این عوالم و دانش های جدید، دنیای روان شناسی است. سعی شده است تا در این مقاله، به این بحث پرداخته شود.
1. واژه هایی مانند معماری، مهندسی، ساختن، برآوردن، بنیان، ساخت، توسعه و رشد، نشان از حرکت، بالندگی و تحول مثبت می باشند و آن گاه که از طبیعت و جزئیات زمینی فراتر برویم، به معماری و مهندسی ذهن و روان می رسیم.
دکتر طوسی1 می گوید: «هر انسانی معمار ذهن خویش است؛ مصالح موجود است؛ همت و حرکت فرد، عامل مهندسی و بارآوری ذهن است».
2. هندسه ذهنی افراد با هم متفاوت است؛ بعضی شکلی سهل و ساده دارند و به این جهت، از آرایه های قوی و لایه های متعدد ذهنی بی بهره اند و برخی فیلترها و پیچیدگی های زیادی در ذهن دارند. از این رو، ذهنی تحلیل گر و قوی دارند. روان شناسان، دوستی و ارتباط با افراد دارای ذهن هندسی، فعال، تحلیل گر و البته امیدوار و بالنده را توصیه می کنند.
3. هویت اجتماعی بسیاری از انسان ها در ارتباط با دیگران و تأثیرپذیری از ذهن های پیرامونی شکل می گیرد. روان شناسی به نام «تاجفل» می نویسد: «وقتی آدم ها در گروه قرار می گیرند، دست به همانندسازی می زنند و از این ارتباط، تأثیرات ذهنی می پذیرند و اگر با اذهان پویا و مثبت در ارتباط باشند، صاحب خودانگاره مثبت می شوند».
4. یکی از راهکارهای مهمی که دانشمندان در شناخت افراد دارای ذهن عالی نشان می دهند، شناخت دو چیز است که ما نیز برای این که این افراد را بشناسیم، لازم است که این دو ویژگی را به خوبی بشناسیم؛ روان شناسان، این دو ویژگی افراد دارای ذهنی عالی را «قدرت تفکر» و «قدرت حل مسئله» می دانند.2
5. از طرفی نباید فراموش کنیم که دو استوانه یا دو ستون اصلی سلامت فکر، بُعد نظر، قدرت تحلیل و اساساً مهندسی ذهن را این دو تشکیل می دهند که امروزه به این دو قدرت و توان، «هوش» گفته می شود.
6. نکته دیگری که در مهندسی ذهن مطرح است، این است که یک فرد با ذهنی ساده یا کم تجربه، در ارتباطات مداوم با ذهن های خلاق، اصطلاحاً موتورهای خاموشش روشن می شوند.3
7. یک نکته جالب دیگر این که ما برای شناخت و فراشناخت خویش، می توانیم دست به بررسی خویش بزنیم و رابطه ای را کشف کنیم که نشان می دهد هوش یا قوای ذهنی، در چه وضعیت کیفی در ما وجود دارد. در برخی مطالعات، به رابطه بین هوش و سرعت پردازش اطلاعات نیز اشاره شده است. محور اصلی این مطالعات نیز زمان واکنش بوده است. «ورنون» در سال 2000م. بر اساس این مطالعات، نتیجه می گیرد که سرعت پردازش اطلاعات، یکی از جنبه های مهم هوش است.
8. نباید فراموش کنیم که هوش یک توانایی عمومی است که خود به چند توانایی تقسیم می شوند. بر این اساس، نباید در قضاوت خود نسبت به خویشتن یا دیگران دچار اشتباه شویم. برخی جنبه ها در برخی افراد متفاوت تر، قوی تر یا ضعیف ترند.
9. نظریه هوش هشت گانه گاردنر
فرض کنید یک نفر مهارت های موسیقیایی بالایی دارد؛ ولی در ریاضی یا زبان انگلیسی عملکرد خوبی ندارد؛ لودویک فون بتهوون، آهنگ ساز مشهور، چنین آدمی بود. آیا بتهوون از لحاظ قوای ذهنی و هوش، آدمی کم هوش یا دارای ذهنی سطحی بوده است؟ هرگز! بلکه وی در برخی موارد، با هوش تر و در برخی موارد، کم استعدادتر یا شاید بی استعداد باشد؛ ولی علاقه، حضور کم رنگی داشته باشد.
10. این نکته مهمی است که گاهی فرد در موارد متعدد و مختلفی، دارای استعدادهای نهفته، دست نخورده، زنده، ولی ثابت و غیرمتحول و به طور کلی استعدادهای ایستا و متوقف باشد و ظهور نیافتن آنها، دلیل عدم آنها یا خلاء آنها نیست؛ بلکه ناشی از عدم توجه به آنها یا به حرکت در نیاوردن آنهاست. به راستی چرا برخی استعدادهای نهفته ما به حرکت درنمی آیند؟
11. شاید یکی از دلایل مهم توقف استعدادهای نهفته، تعدد مشغله ها یا توجه بیش از حد به برخی جنبه ها و پر کردن اوقات و داشتن علایق و مشغولیت ها در ظرف زمان است؛ چون زمان، فرصت محدودی است که در فعالیت های مختلف توزیع و تقسیم می شود.
12. یکی از دلایل دیگر، عدم وجود یک محرک یا عامل رغبت ساز ذهنی، محیطی، درونی، اجتماعی، فرهنگی، ارتقایی و تشویق گر یا حتی کاشف این حالت یا استعداد در وجود ماست.
13. آدم های خوش شانس، از جهت قوای ذهنی و تکنولوژی فکر یا بارآوری هوش و استعدادهای خویش، سه دسته اند؛
الف. آدم های خود کاشف: آدم هایی که لذت کشف خود را از طریق تأمل در خویش، مطالعه خویش و یادداشت عادت ها و روحیات خویش بررسی می کنند و حتی با مطالعات منابع ارزشمند، به ارجمندی های خود پی می برند و متوجه می شوند که یادگیری شان سریع است؛ قدرت تحلیل دارند؛ خوب مسائل را می فهمند و سرعت استدلال دارند یا برعکس.
14. ب. آدم های کشف شونده: این نوع آدم ها شاید دارای استعدادها و توانمندی های زیادی هم باشند؛ اما خود متوجه نمی شوند یا این که خود را مانند بسیاری از افراد دیگر (عادی) تلقی می کنند؛ اما در یک شرایط خاص یا کنترل شده، توسط دیگران کشف می شوند. اغلب استعدادهای هنری، دانشگاهی، علمی، تخصصی، جسمی، مهارتی، ذهنی، خلاقیت ها و سینمایی، این گونه کشف می شوند.
15. ج. کشف محیطی: افرادی که برخی محیط ها آنها را کشف می کنند؛ یعنی این که برخی محیط ها آبستن شرایطی است که اگر فرد در آن محیط قرار گیرد، هم برای خودش و هم در نزد دیگران شناخته می شود.
تفاوت کشف محیطی با دو کشف قبلی این است که در دو مورد قبل، فرد شناخت شخصی (خودشناسی) مستقل انجام می دهد و در دیگری، فرد توسط فرد پیرامونی شناخته می شود؛ اما در کشف محیطی، با شرایط یا فرصت هایی که در اختیار فرد گذاشته می شود، علاوه بر دیگران، خود او متوجه این ظهور، خلاقیت یا قدرت ذهنی و هوشی و استعداد خود می شود.
16. گر چه نباید فراموش کنیم که پیرامون ما و در خود ما استعدادهای بسته بندی شده و راکد فراوانی بایگانی است و کسی یا حتی خود ما این کمد حجیم و سنگین توانایی ها را به علل مختلف باز و به آن توجه نکرده و چه بسا آنها را نابود کرده است.
فرصت تأمل در خویش، قرار گرفتن در فرصت های محیطی و اجازه به افراد فرهیخته، جهت نقد و بررسی ما، یا نصایح صادقانه، سه راهکار مهم ظهور استعدادها و قوای ذهنی و فکری و توانایی هاست.
این مقاله ادامه دارد...