به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نخستین چاپ کتاب «مغز زنان» نوشته لوان برزندین با ترجمه مشترک دکتر فروغ شجاعنوری و دکتر سیده فاطمه موسوی، از اعضای هیأت علمی دانشگاه الزهراء از سوی انتشارات پَرکاس منتشر شده است. کتاب در 9 فصل و دو پیوست با عنوانهای «تفاوتهای جنسیتی مغز»، «تولد مغر زنانه»، «مغز در حال بلوغ»، «عشق و اعتماد»، «سکس مرکز دوم فرماندهی»، «مغز مادر»، «عاطفه: مغز با احساس»، «مغز یک زن بالغ»، «آینده مغز زنانه»، «مغز زن و هورمون درمانی» و «مغز زن و افسردگی پس از زایمان» تدوین شده است.
پیش از نخستین فصل کتاب در سرفصلی با عنوان «آشنایی با بخشهای مختلف مغز زنان» مفاهیم قشر کمربندی پیشین، غشاء پیشپیشانی، اینسولا، هیپوتالاموس، لوزه بادامه، غده هیپوفیز و هیپو کامپ تشریح شدهاند.
اگر مغز یک ماشین سرشار از استعداد یادگیری نباشد!
نویسنده در این بخش از کتاب نوشته است: «زیستشناسی، بنیاد شخصیت و گرایشات رفتاری ما را شکل میدهد، اما اگر به نام اختیار در مقابل جبر و اصلاحات سیاسی سعی کنیم به تأثیر زیست بر مغز بیاعتنایی کنیم، با طبیعت خود به مبارزه برخاستهایم. اگر اعتراف کنیم که زیستشناسی ما توسط عواملی چون هورمونهای جنسی تحتتأثیر قرار میگیرد، میتوان از زاده شدن این واقعیت که توسط آنها مهار میشویم جلوگیری کنیم. اگر مغز یک ماشین سرشار از استعداد یادگیری نباشد، چیزی خالی از فایده خواهد بود. زیستشناسی به طرز نیرومندی واقعیتها را متأثر میکند، اما ما میتوانیم آن واقعیت را تغییر داده و از هوش و قدرت تشخیصمان برای بزرگداشتن و در مواقع لزوم تغییر تأثیرات هورمونهای جنسی بر ساختار مغز، رفتار، واقعیت، خلاقیت و سرنوشت استفاده کنیم.»
برابری هوش زنان و مردان/ تفسیری غلط از هوش زنان
در ادامه این مطلب آمده که زنان و مردان، بهطور یکسان دارای سطح متوسطی از هوش هستند، اما واقعیت مغز زن اغلب (با این توجیه) که در بعضی از حوزهها مثل علوم و ریاضیات، قابلیت پایینی نسبت به مردان دارد، به غلط تفسیر شده است.
مغز زنانه استعدادهای بینظیر بسیاری چون سیالی کلامی، توانایی برقراری روابط عمیق دوستی، ظرفیت تقریباً ماورای طبیعی در خواندن چهره و تن صدا و نیز در تشخیص احساسات و حالات فکری و توانایی تخفیف تنش و خشونت داراست؛ تمامی این تواناییها در درون مغز زنان تجهیز شده است. این موارد استعدادهایی هستند که زنان با آنها به دنیا میآیند، تواناییهایی که بسیاری از مردان صراحتاً آنها را دارا نیستند.
مردان با استعدادهای دیگری به دنیا میآیند که توسط واقعیت هورمونی مختص به خود شکل گرفته که مقالی و مجالی دیگر میطلبد. گرگوری باتستون به نقل از دالر (1383) زنجیره واکنشهایی را که در آن پاسخ زن یا شوهر به تحریکات طرف مقابل موجب رفتارهای متفاوت و مختلف میشود، «جدایی تکمیلی مذاهب» نامیده است. این وخامت اوضاع بدین علت بهوجود میآید که مردان و زنان حساسیتهای متفاوتی داشته و در دنیای کاملاً متفاوت، با انتظارات و باورهای بسیار مختلفی زندگی میکنند.
تفاوتهای موجود در پردازش مغز دختران و پسران
«تفاوتهای جنسیتی مغز» موضوع نخستین فصل کتاب است. نویسنده در این فصل در مطلبی با عنوان «تفاوتهای موجود در پردازش مغز دختران و پسران» آورده که تحقیقات نهتنها به تفاوتهای ساختاری بین مغز دختران و پسران دست یافتهاند، بلکه نشان دادهاند چگونه مغز دختران و پسران تفاوتهایی در پردازش اطلاعات دریافتی دارند. حوزههای پردازش زبانی، حوزههای پردازش، فضایی، سیستم حسی، تفاوتهای مغز دختران و پسران از حیث مواد شیمیایی از جمله این تفاوتهاست که هر یک مشروح شدهاند. تفاوتهای زیادی درباره انواع و میزان هورمونها و انتقالدهندههای عصبی در دختران و پسران وجود دارد که بر چگونگی یادگیری و تعامل آنها تأثیر میگذارد؛ آنچه در پی میآید عمدهترین این تفاوتهاست: تستوتسترون، استروژن، سرتونین، دوپامین و اُکسی توسین.
کشف احساسات با کشف واقعیت برابر است
در ادامه این فصل میخوانیم: «نوزادان دختر در حالی متولد میشوند که آمادگی بالایی برای بیان احساسات دارند. آنها از یک نگاه، یک تماس و یا عکسالعمل از افرادی که با آنها ارتباط برقرار میکنند، به تعریفی از خود دست مییابند. از طریق این سرنخهاست که کشف میکنند آیا ارزشمند و دوستداشتنی یا ناراحتکننده هستند. چنانچه تابلوی راهنمایی را که یک چهره واکنشگر و پاسخگو فراهم میکند، بردارید، آنگاه برای درک واقعیت به سنگ محک یک مغز زنانه دست یافتهاید.»
نویسنده برای توضیح این موضوع به یک مثال اشاره میکند؛ به یک دختربچه هنگام اجرای یک نمایش توجه کنید؛ وی از هر ظرفیتی برای بیان احساسات و انگیزش خود بهره میبرد. دختران کوچک چهرههای بیروح را تاب نیاورده و آنها را علامت و واکنشی در برابر خطا و اشتباه خود تفسیر میکنند. دختربچهها آنقدر بیانات چهرهای را تعقیب میکنند تا پاسخ و بازخوردی دریافت کنند. آنها انتظار دارند در ازای درست انجام دادن کارهای خود، بازخورد در خور و شایستهای دریافت کنند. این گرایش، از نوع همان غریزهای است که زنان جوان را به تعقیب یک مرد خودبین یا مرد دانای دور از دسترس ترغیب میکند.
مهمترین رویداد تاریخ جنسی انسان
سومین فصل کتاب به موضوع «مغز در حال بلوغ» اختصاص دارد. طبق نظر اوحدی (1384) بلوغ به گونهای ناگهانی پدید نمیآید، بلکه مرحلهای نسبتاً طولانی از تکامل اندامهای انسان، از لحاظ ساختاری و نیز عملکردی است که در آن نظام کلی داخلی و خارجی بدن و بهخصوص اندامهای جنسی و تولید مثلی تکامل مییابند. بلوغ را میبایست مهمترین رویداد تاریخ جنسی فرد دانست.
جلب توجه جنس مخالف، شکل جدید و هیجانانگیزی از ابراز وجود است که برای برخی از دختران نوجوان رخ میدهد. جریان میزان بالای استروژن در مغز آنها، پریشانی افکار را در آنها تقویت میکند. هورمونهایی که سازگاری دختران را با استرسهای محیطی تحتتأثیر قرار میدهد، افزایش یافته و به همین علت افکار پریشان و شیوه جدید لباس پوشیدن در آنها شکل میگیرد، بهگونهای که پیوسته در آینه به چهره خود خیره میشوند. تقریباً تمام افکار آنها به ظاهر شدن مشغول میشود، بهویژه وقتی مورد توجه پسران دنیای خیالی یا واقعی خود واقع شده باشند.
نظر مورخ جوان درباره دختران دیروز و دختران امروز؛ از خویشتنداری تا آراستن
بهنظر مورخ جوان، جاکویز برومبرگ به نقل از دمارنف (2004، ترجمه وجدانی، 1388) دغدغه دختران نوجوان معاصر، مدیریت، کنترل و آراستن است. برخلاف گذشته که دختران میآموختند به خویشتنداری در خدمت رشد اخلاقی بپردازند، دختران امروز با وسواس مشغول رسیدگی به ظاهر، پوست، مو و وزن خود هستند. مسلماً پیدایش فرهنگ مصرفی ظاهرمدار و نیز سردرگمی همگانی درباره موضوعات کنترل، آزادی و زنانگی نیز بر این توجه تأثیرگذار است.
ماهیت شیمیایی عشق
«عشق و اعتماد» موضوع محوری چهارمین فصل کتاب است. به عقیده لیوبوتیز (1998، به نقل از ارونسون،1999، ترجمه شکرکن، 1384) عشق بر پایهای استوار است که ماهیت شیمیایی منحصر به فردی دارد که به فنیل تیلامین مربوط میشود، مادهای که به مقدار زیاد در برخی مراکز مغز تهیه میشود. براساس شواهد علوم عصبشناختی، هنگامیکه فرد عشق خود را بروز میدهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال میشوند. این مواد شیمیایی عبارتند از: تستوسترون، استروژن، دوپامین، نوراپینفرین، سروتونین، اکسیتوسین و وازوپرسین. در هنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و استروژن در مغز افزایش پیدا میکند. معمولاً دوپامین، نورفینفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل حضور پررنگتری دارند. بهنظر میرسد اکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند.
مطالعهای درباره افزایش تستوسترون در دختران
پنجمین فصل کتاب به مقوله «رابطه جنسی و نقش هورمونها» اختصاص دارد. در انسانها نیز احساسات جنسی و نخستین رابطه جنسی رابطه بالایی با میزان تستوسترون در آنها دارد. در مطالعهای که بر دختران کلاسهای هشتم، نهم و دهم صورت گرفت، نشان داده شد که میزان بالای تستوسترون با افزایش افکار جنسی و خودارضایی در ارتباط است.
مطالعه دیگری بر روی دختران نوجوان آشکار ساخت که تستوسترون فزاینده یک علامت بارز از نخستین رابطه جنسی است. علیرغم مشاهده افزایش شدید میل جنسی در دختران و پسران نوجوان تحت تاثیر تستوسترون، ملاحظه میشود که همچنان تفاوت آشکاری در شهوت جنسی و اخلاق جنسی آنها وجود دارد. بین سنین 8 تا 14 سالگی، سطح استروژن یک دختر، 10 تا 20 برابر افزایش مییابد، در حالیکه این میزان در مورد هورمون تستوسترون تنها پنج برابر است، به گونهای که میزان تستوسترون پسران در سنین 9 تا 15 سالگی، 25 درصد افزایش مییابد. با وجود این سوخت جنسی مازاد، پسران نوجوان سه برابر بیش از دختران نوجوان هم سن و سال خود، دارای میل جنسی هستند و این تفاوتی است که در طول عمر باقی خواهند ماند، پسران با افزایش ثابت میزان تستوسترون در ایام بلوغ مواجهاند، در حالیکه هورمون جنسی دختران هر هفته فروکش کرده و دوباره جریان مییابد و تقریباً هر روز تمایل جنسی آنها را تغییر میدهد.
مغز یک مادر چطور کار میکند/ زن از ابتدا یک مادر است
نویسنده در فصل ششم کتاب به موضوع «مغز مادر» پرداخته است. براساس محتوای این فصل کتاب، رفتارهای مادرانه در عمق وجود یک زن بهطور ژنتیکی نهادینه شده است، بهگونهای که توسط هورمونهای بارداری تحریک و سپس با تولد فرزند فعال میشود و بالاخره از طریق تماس نزدیک و فیزیکی با فرزند، منجر به بازتولید رفتارهای حمایتگرانه و مادرانه در وی خواهد شد. این فرایند بیشباهت به سرقت هورمونهای موجود در مغز نیست که ناگاه، یک مادر به واسطه فرشته کوچکی که با خود حمل میکند، کاملاً از درون متحول میشود. این ویژگی در حیواناتی چون گوسفند، همستر، میمون و بابونها نیز قابل مشاهده است.
تفسیر مغز از یک گره!
«مغز بااحساس» یکی از موضوعاتی است که در هفتمین فصل کتاب بررسی شده است. نویسنده معتقد است که یک زن اطلاعات عاطفی را براساس غریزه خود دریافت میکند؛ بدن او پیامی را به سمت «اینسولا» بخش داخلی مغز و غشاء کمربندی پیشانی باز میفرستد. «اینسولا» بخش داخلی مغز است، منطقهای که احساسات غریزی نخستینبار از آنجا صادر میشود. غشاء کمربندی پیشین که در زنان بزرگتر است و با سهولت بیشتری فعال میشود، یک مرکز تحلیلی است که به پیشبینی، قضاوت و کنترل و ادغام عواطف منفی میپردازد. ضربان نبض تندتر میشود، گرهای در دلش ایجاد میشود و در این واقعه طبق تفسیر مغز یک احساس عاطفی تشدید شده است.
در چند قدمی یائسگی
یائسگی بهعنوان یکی از دورههای زندگی زنان در هشتمین فصل کتاب بررسی شده است. آغازی بس دشوار با کاهش تعداد فولیکولهای تخمدانهایی که از خود تخمک آزاد میکنند، سطح هورمونهای زنانه استروژن و پروژسترون شروع به کاهش میکند. علائم یائسگی عمدتاً ناشی از کاهش استروژن هستند. با کاهش هورمونها، قاعدگی نامنظم میشود. از چند ماه تا یک سال قبل از یائسگی بسیاری زنان قاعدگیهای جاافتاده، کم یا تأخیری را تجربه میکنند.
در بعضی زنان خونریزی ممکن است بیش از حد معمول باشد. مهم است بدانیم تا زمانی که یائسگی کامل نشده است، احتمال حاملگی حتی با قاعدگیهای کم و نامنظم وجود دارد. به زمان بیش از یائسگی وقتیکه تغییرات هورمونی و زیستی شروع میشوند و علائم فیزیکی آغاز میشوند، دوره «پیشیائسگی» گفته میشود.
یک پیشبینی درباره مغز زنان
«پیشبینی درباره مغز زنان» نخستین موضوع نهمین فصل کتاب است. در اینباره میخوانیم: «اگرچه امروزه تفاوتهای علمی به اثبات رسیدهای میان مغز زنان و مردان وجود دارد، این موضوع از بسیاری جهات بهعنوان عصر طلایی برای زنان محسوب میشود. در عصر ارسطو، سقراط و افلاطون نخستینبار در تاریخ غرب، مردان منابع کافی برای تحقیقات منطقی و علمی بهدست آوردهاند. زنان در قرن بیستویک، نخستینبار در تاریخ در موقعیتی مشابه با مردان قرار گرفتهاند. زنان در دوران جدید برای ایجاد یک قرارداد تازه اجتماعی که خود و نیازهایشان را مدنظر قرار دهد، اصرار میورزند، موضوعی که آینده آنها و فرزندانشان را بدان وابسته میسازد.»
هورمون درمانی زنان یائسه
نویسنده در پیوست نخست کتاب آورده است: «تعدادی از پژوهشگران دانشگاه یو.سی.ال.ای دریافتند زنان یائسهای که در حال هورمون درمانی هستند، دچار افسردگی و پرخاشگری کمتری میشدند و در آزمایشهای مربوط به سیالی کلامی و شنیداری و نیز عملکرد حافظه، به نسبت زنان یائسهای که استروژن مصرف نمیکنند و حتی نسبت به مردان نیز نتایج بهتری نشان دادند. در مقابل، پژوهشگران در دانشگاه ایلینویز دریافتند زنانی که هرگز هورموندرمانی را تجربه نکردهاند، نسبت به زنانی که مبادرت به هورموندرمانی کردهاند، به طرز چشمگیری دچار جمعشدگی بیشتری در تمام نواحی مغز میشدند. آنها همچنین دریافتند هر چه زنان، مدت بیشتری به هورموندرمانی ادامه دهند، در مقایسه با زنانی که هورموندرمانی انجام نمیدهند، دارای حجم بیشتری از سلولهای مغزی جسم خاکستری بیشتری هستند. هر چه یک زن مدت زمان بیشتری هورموندرمانی را ادامه دهد، تأثیرات مثبت بیشتر و پایدارتری دریافت میکند.
نقش سروتونین در خلق خوب
در پیوست دوم کتاب نیز نویسنده به یکی از عوارض بعد از زایمان یعنی افسردگی پرداخته است. مواد شیمیایی مغز نظیر سروتونین که در برخورداری از خلقی خوب مؤثر است، پس از زایمان کاهش مییابد و بدین شکل مغز مادرانی که وضع حمل کرده و افسرده هستند، با یک فقدان مواجه میشود، اما جای امیدواری است که درمان مؤثری در این زمینه وجود دارد. درمانهای دارویی و هورمونی میتواند وضعیت مغز آنها را به حالت طبیعی بازگرداند. طبق توافقی که میان متخصصان در مورد بیماری افسردگی پس از زایمان وجود دارد، در زنانی که از علائم شدید این بیماری رنج میبرند، داروهای ضدافسردگی به همراه سایر شیوههای درمانی نظیر مشاوره و حمایتهای عاطفی و اجتماعی مؤثر خواهد بود.
درباره نویسنده
لوان برزندین، متخصص در حوزه عصب روانپزشکی از دانشگاه کالیفرنیا سانفرانسیسکو، پایهگذار کلینیک ویژه هورمون و خلقوخوی زنان و دختران جوان است. وی که پیش از این عضو هیأت علمی مدرسه پزشکی هاروارد بود، فارغالتحصیل رشته داروسازی از دانشگاه ییل و عصب-زیستشناسی از دانشگاه برکلی کالیفرنیا است.
برزندین، بهعنوان متخصص مغز و اعصاب در کتاب خود تلاش کرده تا براساس یافتههای آخرین تحقیقات و مطالعات صورت گرفته در حوزه مغز به این پرسشها، پاسخی بیولوژیکی فراهم کند. با این وصف، کتاب «فیزیولوژی مغز زنان» با انتشار در 30 کشور جهان، حاوی نکات ارزنده و متکی به پژوهشهای تجربی است که میتواند دانشی ضمنی درباره نحوه کارکرد مغز و پشتوانهای زیستشناختی برای رفتارها، عواطف، هیجانات و صفاتی فراهم کند که در متن فرهنگ نوعاً با عنوانهای زنانه یا مردانه گفته میشود.
نخستین چاپ کتاب «مغز زنان» با شمارگان 500 نسخه در 411 صفحه، به بهای 23 هزار تومان از سوی انتشارات دانشگاه الزهراء به بازار نشر عرضه شده است.