رجبعلی لبافخانیکی، باستانشناس و مدیر کل سابق میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی از بنای آرامگاه خیام میگوید...
آرامگاه خیام بنای یادبود ارزشمندی است که گویای شخصیت علمی و ادبی خیام بوده و نمایانگر اندیشه و منش وی است و در طراحی آن جنبههای مختلف زندگی خیام گنجانده شده است. آنچه بیشتر در جامعه ملموس است، شخصیت ادبی و رباعیات خیام است اما واقعیت این است که خیام به لحاظ علمی و فلسفی نیز شخصیت والایی داشته به طوری که به جرأت میتوان خیام را همه چیزدان دانست، خیام چنان مقام بالایی داشته که حجةالحق لقب میگیرد.
بنابر شواهدی که بر جا مانده، آرامگاه خیام در کنار امامزاده محمد محروق بوده است که فضایی محقر و کوچک داشته و در سال ۱۳۴۰ تصمیم بر انتقال آن به مکان دیگری (آرامگاه امروزی) گرفته شده است. طراحی آرامگاه یا همان بنای یادبود خیام، بر عهده معمار فقید، مهندس هوشنگ سیحون بود که با هوشمندی خاصی بنایی درخور شأن و منزلت والای خیام طراحی کرد.
این بنا بیشتر از آن که صرفا یک آرامگاه باشد، یک بنای یادبود است که سه محور اصلی زندگی خیام یعنی ریاضی، اخترشناسی و ادب و هنر در آن گنجانده شده است.
در تقسیمبندیهای بدنه این بنا، از هر پایه دو تیغه به دو طرف حرکت و در ادامه یکدیگر را قطع کردهاند که لوزیهایی را تشکیل داده و در نهایت به ایجاد یک شمسه میانجامند که نمادی از تقسیمات هندسی و ریاضی است؛ این تقسیمات در درون بنا، در نهایت به یک ستاره یا شمسه پنجپر ختم میشوند که در واقع نماد تخصص خیام در علم نجوم است. درون هر لوزی ابیاتی از رباعیات خیام نوشته شده که توسط جلال همایی انتخاب و به خط شکسته نستعلیق نگاشته شده است.
از جمله دیگر نمادهای این بنا، عدد ۱۰ است؛ این بنا شامل ۱۰ پایه است که علاوهبر اشاره به جنبه ریاضیاتی آن، اشارهای نمادین به ۱۰ اثر برجستهی خیام دارد. این بنا ۲۲ متر ارتفاع دارد، همچنین فضای اطراف بنا به شکل یک فضای چند بُعدی و چند وجهی مثلثی است که گویی یک پرده از روی آن برداشته و به سمت بالا رفته است که میتواند نمادی از خیمه و چادر عشایر نیز باشد که نشانگر شغل خیمهدوزی پدر خیام بوده است.
سنگ یادبود آرامگاه خیام مثل الماس تراش داده شده؛ گویی الماسی گرانبها که نمادی از شخصیت والا و ارزشمند خیام است، خودنمایی میکند.
آثار به جا مانده از متون تاریخی، سفرنامهها و کاوشهای باستانشناسی گویای این حقیقت است که نیشابور در عصر سلجوقی یک کلانشهر مدرن و بسیار زیبا با سازههای معماری ایرانی اصیل بودهاست. اگر چه سلجوقیان در اصل، ایرانی نبودند اما حضور دانشمندان و اندیشمندانی چون حکیم عمر خیام، عمیدالملک کندری و خواجه نظامالملک طوسی و خدماتی که این افراد در کنار حس ایران دوستیشان برای ایران انجام دادند، این دوره را به عصر شکوفایی و ترقی تبدیل کرد. در دوران سلجوقی آرامشی نسبی بر کشور حکمفرما بود که همین امر در شکوفایی هنر و به خصوص معماری بسیار حائز اهمیت بوده است.
استفاده از نقشها و طرحهای مربوط به ایران باستان در سفالها و فلزات دوره سلجوقی یکی از مشخصات بارز این دوره است، همچنین پلان صد در صد ایرانی ۴ ایوانی نیز برای اولین بار در این دوره بهکار برده شده است. در کاوشهای باستانشناسی که در نیشابور انجام شده است، آثار بسیار ارزشمندی کشف شده که گل سر سبد بسیاری از موزههای جهان و کشورهای غرب و شرق هستند.
ظرفهای رنگارنگ با نقشهای مرغ، انسانهای اسبسوار و یا کتیبه به دست، ظرفهای تک رنگ مثل ظروف فیروزهای، ظرفهای قالبزده که بیشتر برای ظروف خمرهای استفاده میشده و جزء بهترین ظرفهای دوره سلجوقی بودهاند و همچنین ظروف سفالی زرین فام را از جمله آثار مربوط به این دوره هستند.
یک نوع ظرف سفالی را که در جهان منحصر به فرد و به ظرف سفالی «ماوراء بین» معروف است نیز از آثار ارزشمند این دوره است. دلیل نامگذاری آن این است که هنگام ساخت این ظرفها، با سوزن منافذی در لبهها ایجاد میکردند که پس از لعاب دادن، (با لعاب شیشه) پر شده و باعث دیده شدن مناظر اطراف در زمان نوشیدن آب میشده است، که به دلیل همین ویژگی، در نوع خود اثری منحصر به فرد محسوب میشده است.
طی کاوشهایی که در منطقه شادیاخ نیشابور داشتیم اشیاء با ارزشی کشف شد که یکی از آنها پلاک سفالی شادیاخ است. این پلاک یک دستاورد علمی بسیار مهم از دوره سلجوقی بوده و با شخصیت علمی خیام نیز سازگار است. همچنین کوره مخصوص پخت مهرههای تزئینی، پلاکها و جواهرات از جمله آثار ارزشمند دیگری بوده که به همراه آنها بیش از ۳۰۰۰ مهره و پلاک نیز کشف شد.
همچنین یکی از شاهکارهای مهم خیام را تدوین تقویم جلالی ذکر کرد که مربوط به دوران ملک شاه سلجوقی بوده و هنوز هم معتبر است.
باید به شخصیتهای بزرگ بیشتر بها بدهیم و به دور از تحریفات و خرافات در معرفی چهره واقعی آنها بکوشیم تا شاید بتوانیم از این طریق ذرهای از دِینی را که به گردن ما دارند، ادا کنیم.